درس زندگی
آموخته ام ...... بهترین كلاس درس دنیا كلاسی است كه زیر پای پیر ترین فرد دنیاست .
آموخته ام ...... وقتی كه عاشق هستید عشق شما در ظاهر نیز نمایان می شود.
آموخته ام ...... تنها كسی كه مرا در زندگی شاد می كند كسی است كه به من می گوید : تومرا . شاد كردی .
آموخته ام ...... داشتن كودكی كه در آغوش شما به خواب رفته زیباترین حسی است كه در دنیا وجود دارد .
آموخته ام ...... كه هرگز نباید به هدیه ای از طرف كودكی ( نه ) گفت .
آموخته ام ...... كه همیشه برای كسی كه به هیچ عنوان قادر به كمك كردنش نیستم دعا كنم .
آموخته ام ...... كه مهم نیست كه زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد ، همه ما احتیاج به دوستی داریم كه لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم .
آموخته ام ...... كه زندگی مثل یك دستمال لوله ای است هر چه به انتهایش نزدیكتر می شویم سریعتر حركت می كند .
آموخته ام ...... كه پول شخصیت نمی خرد .
آموخته ام ...... كه تنها اتفاقات كوچك روزانه است كه زندگی را تماشایی می كند
آموخته ام ...... كه چشم پوشی از حقایق آنها را تغییر نمی دهد

انگشتر را در کدام انگشتتان می اندازید ؟
* انگشت شست
* انگشت اشاره
* انگشت وسط
* انگشت انگشتری
* انگشت کوچک
* انگشتر به دست نمی کنم .
جواب تست در ادامه مطلب
چنین نقل شده که مریدی نزد مرشد باقی بالله رفت و گفت:« من این بیت معروف مرشد حافظ که می گوید : " به می سجاده رنگین کن، گرت پیر مغان گوید "
را خوانده ام، ولی مشکلی دارم.»
باقی بالله گفت:« مدتی از پیش من برو و من موضوع را برایت روشن خواهم کرد.»
پس از مدت زمانی مرید نامه ای از پیر دریافت کرد که می گفت: « تمام پولی را که داری بردار و به دربان هر فاحشه خانه ای که می دانی بده.»
مرید گیج شده بود و برای مدتی فکر کرد که این مرشد باید قلابی باشد.پس از چند روز که با خودش کشتی گرفت، به نزدیکترین فاحشه خانه رفت و تمام پولی را که داشت به دربان آنجا داد.دربان گفت: « برای چنین پولی، من باید قشنگترین جواهر مجموعه ی خودمان را به تو تقدیم کنم.»
وقتی مرد وارد اتاق شد، زنی که در آنجا بود گفت:« من دوشیزه هستم. مرا با فریب به این خانه آورده اند و مرا با زور و تهدید در اینجا نگه داشته اند. اگر حس عدالت خواهی تو از دلیلی که برایش به اینجا آمده ای، قوی تر است؛ به من کمک کن تا فرار کنم.»
آن وقت مرید معنای شعر حافظ را درک کرد :به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغات گوید
چگونه دیوانه شویم!
* از رفتگر محله عیدی بگیرید.
* سی دی قفل دار رو بشکنین تا قفلش باز بشه.
* جوراب های کثیف رو به پره های پنکه ببندید و پنکه را روشن کنید.
* با هندوانه یه قل دو قل بازی کنین !
* به دوست دکترتون بگین : مرض جدید چی داری ؟!
* نصف شب زنگ بزنید به اورژانس و بگویید: من مرض دارم ، بیاین منو ببرید!
* روز بازی پرسپولیس با استقلال، وسط تماشاچی ها بنشینید و با صدای بلند، ابومسلم را تشویق کنید !
* هفت تیری بذارید رو شقیقه راننده مترو و بگید یالا برو دبی.
* پیراهن را روی کت بپوشید.
* دقت کنید وقتی در مهمونی براتون نوشیدنی آوردند همه را اندازه بگیرید و بزرگترین رو انتخاب کنید تا کلاه سرتون نره.
* ماست را با چنگال بخورید.
* زنگ در خونه ها رو بزنین بعد وایسین ببینید چی میشه.
* سر جلسه کنکور بهترین وقت برای تخمه شکستنه.
سوژه های دیدنی

یه عکس بی نظیر از کعبه خانه ی خدا

خب دوستان. در آستانه انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی هستیم و این روزا همه تو حال و هوای انتخاباتی هستن. منم که چند شبه خواب و خوراک ندارم ! گیج شدم ! نمیدونم از بین این همه کاندید مردمی و دلسوز نهمین دوره مجلس شورای اسلامی به کدومشون رأی بدم؟!
______________________________________________________________________
داداشم امروز تو خیابون از جلوم رد شده ، بعد منو نشناخته ، داش رد میشد میرف !!!
میگم تو یعنی واقعن منو نشناختی ؟!
میگه : با استایل بیرونت آشنا نبودم !!!
یعنی اگه جلوش فقط پیجامه بپوشم منو میشناسه ،
چیز دیگه بپوشم واسش هف پُش غریبم 
_________________________________________________________________
این روزا کلا همه چی خیلی خوبه. تلویزیون که دوبله سوبله سریال و برنامه طنز پخش میکنه. سانسورها کمتر شده. مثلا در فوتبال ، آخرای بازی ایران و اردن
خانم هایی رو که قبلا در مستند "شکار بدحجاب" نشونشون میدادن الان خیلی با احترام باهاشون مصاحبه میکنن و پخش میکنن. خدا کنه همیشه انتخابات باشه. اوه راستی فیلم تایتانیک هم پخش میشه
کاربر گرامی برای مشاهده وصیتنامه ها و تصاویر شهدا ادامه مطلب را کلیک کنید.
یا علی مدد
کاربر گرامی برای دیدن وصیتنامه شهدا روی عکس مورد نظر خود کلیک کن.